بهترین راه برای تربیت یک فرزند خوب این است که آنها را خوشحال کنیم.(اسکار وایلد) میخواهید برای فرزندتان پدرومادر خوبی باشید؟ دلتان میخواهد فرزندان خوشحال، سرحال و با ادب تربیت کنید؟ میخواهید فرزندان در محیطی عاری از قوانین سفت و سخت رفتار مناسب و مودبانهای داشته باشند؟ همه اینها در بستر یک رابطه موثر نزدیک و دوستانه با فرزندان شکل میگیرند.
اینکه فقط به فرزندمان بگوییم که دوستش داریم به تنهایی کافی نیست. بلکه باید در عمل نیز این دوست داشتن را به او نشان دهیم. اما “نشان دادن عشق به صورت عملی” چطور صورت میگیرد؟ به این صورت که باید رابطه با فرزندانمان را در بالاترین درجه اولویت قرار دهیم. به اتفاقاتی که بینمان میافتد توجه عمیقی داشته باشیم، گاهی اوقات از دریچه دید فرزندانمان به قضایا نگاه کنیم، و همیشه به خاطر داشته باشیم این فرزندی که گاهی اوقات ما را دیوانه میکند همان نوزاد کوچک و دوستداشتنی است که روزی در آغوشش گرفتیم و ورودش را به دنیا خوشآمد گفنیم. اما شاید این سوال پیش بیاید که “آیا این کارها انرژی زیادی از ما نمیگیرد؟”
توجه کامل و همه جانبه به یک انسان دیگر، تلاش و انرژی زیادی را میطلبد، اما اگر با فرزندمان در لحظه زندگی کنیم، درمیابیم که این کار بیشتر از آنکه از ما انرژی بگیرد، به ما انرژی میدهد و حس زنده بودن و تازگی را در ما القا میکند. نزدیک شدن به هر انسانی نیازمند کوشش و پیگیری است. اما 90 درصد انسانها در بستر مرگ آرزو میکنند که ای کاش در طول زندگی خود بیشتر به آدمهای اطرفشان نزدیک میشدند. و تقریبا تمام پدرومادرهایی که فرزندانشان بزرگ شده و از آب و گل درآمده اند میگویند که ای کاش زمانی که کودک بودند زمان بیشتری را با آنها میگذراندند.
ممکن است بپرسید: “در لحظه بودن دیگر چیست؟ اصلا چطور میتوانم در لحظه زندگی کنم وقتی که سخت مشغول تهیه شام و جمع آوری اسباب بازیها از کف زمین هستم؟”
در لحظه بودن، یعنی توجه داشتن. مثل یک ازدواج، یا رابطه دوستی، رابطه شما با فرزندتان نیازمند توجه مثبت است. توجه یعنی عشق. مثل باغچه ،ماشین، شغل و… به هر چیزی که توجه کافی داشته باشید رشد میکند و شکوفا میشود. و البته این گونه توجه، زمانبر است. میتوانید در همان زمان که مشغول تهیه شام هستید آن توجه را داشته باشید، اما بدانید که رمز برقراری یک رابطه موثر با فرزندان، داشتن توجه متمرکز فقط بر روی آن فرزند در یک زمان معین است. شاید بپرسید: “چیزهایی که میگویید برایم مبهم است. من واقعا باید چهکار کنم؟
- با پایه گذاری صحیح شروع کنید.
- به خاطر داشته باشید، هر رابطهای تلاش و زحمت میطلبد.
- کلید اصلی برقراری یک رابطه موثر با فرزندان، بودن در کنار آنهاست.
- پایه هر رابطه خوب، اعتماد است.
- تشویق، تشویق، تشویق
- به خاطر داشته باشید احترام دوطرفه است.
- رابطه، چیزی فراتر از تعاملهای روزمره نیست.
- عادتهای ارتباطی از زمان کودکی شکل میگیرند.
- به دل نگیرید.
- از تنبیه مداوم خودداری کنید.
- اجازه ندهید شکاف بین شما بیشتر شود.
- در دسترس باشید.
راههای برقراری رابطه موثر با فرزندان
-
با پایه گذاری صحیح شروع کنید.
نزدیکی رابطه والد-فرزندی در طول زندگی، به ارتباط نزدیک پدرومادر با نوزاد از بدو تولد بستگی زیادی دارد. به طور مثال، تحقیقات نشان داده پدرانی که هنگام تولد فرزندشان یک هفته یا بیشتر مرخصی گرفته و در کنار فرزندشان ماندهاند، در سایر دورانهای زندگی علیالخصوص دوران نوجوانی و جوانی رابطه نزدیکتری با فرزندشان دارند. به نظر شما این رابطه علت – معلولی است؟ تئوریسینها میگویند اگر پدری با نوزاد تازه متولد شده خود پیوند نزدیکی داشته باشد، در تمام دورانهای زندگی این نزدیکی حفظ خواهد شد.
-
به خاطر داشته باشید، هر رابطه موثر ، تلاش و زحمت میطلبد.
رابطه خوب پدرومادر با فرزندان بیهوا شکل نمیگیرد. درست مثل یک ازدواج خوب. در توضیح این قضیه، بیولوژی اینجا به کمک ما میآید. اگر ما از نظر بیولوژیکی برنامه ریزی نشده بودیم که به نوزاد خود عشق بورزیم، نسل بشریت سالهای پیش منقرض شده بود. اما با بزرگتر شدن فرزندان، برای حفظ این رابطه طبیعی باید تلاش کنیم وگرنه چالش های عصر جدید میتواند بهراحتی آن را کمرنگ کند. خوشبختانه، بچهها به طور خودکار پدرومادر خود را دوست دارند. و تا زمانی که ما آن را خراب نکردهایم میتوانیم این رابطه را محکم و استوار حفظ کنیم.
-
کلید اصلی برقراری یک رابطه موثر با فرزندان، بودن در کنار آنهاست.
برای ایجاد یک رابطه خوب با فرزندتان نیاز دارید زمان زیادی را با او بگذرانید. اینکه میگویند “کیفیت از کمیت مهمتر است” در اینجا اشتباهی بیش نیست. ما در اینجا کلیدی نداریم که اگر آن را بزنید “رابطه نزدیک” خود بخود شکل بگیرد. در روابط انسانی، بدون کمیت، کیفیتی در کار نیست. وقتی تمام وقت خود را سر کار میگذرانیم نباید انتظار یک رابطه خوب با دخترمان که او هم تمام وقتش را با دوستانش میگذارند داشته باشیم. گرچه در دنیای امروز فشار کار و زندگی روزمره بیشتر از گذشته است اما اگر خواهان برقراری یک رابطه موثر با فرزندان خود هستیم، ناچارا باید در طول روز بخشی از زمان خود را برای این کار آزاد کنیم.
-
پایه هر رابطه موثر و خوب، اعتماد است.
اعتماد در دوران طفولیت شکل میگیرد. زمانی که نوزاد شما متوجه میشود که برای رفع نیازش باید به شما تکیه کند. زمانی که کودک به سن یک سالگی میرسد، کارشناسان میتوانند تشخیص دهند که آیا این کودک “از نظر امنیتی به پدرومادر خود وابسته است” یا نه. یعنی آیا کودک میتواند در رفع نیازهای احساسی و فیزیکیاش به پدرومادر تکیه کند؟
در طول زمان میتوانیم به روشهای مختلفی اعتماد فرزند خود را کسب کنیم: عمل کردن به قولهایی که به او میدهیم، اعتماد به نفس او را خدشه دار نکردن، در زمان مقرر به دنبال آنها آمدن.
از سوی دیگر، میتوانیم با انتظار یک عمل شایسته از آنها داشتن و باور داشتن به پتانسیل و توانایی آنها در انجام کارها، اعتمادشان را بیشتر جلب کنیم.
اعتماد به این معنا نیست که هر چه فرزند نوجوانتان به شما گفت به طور کورکورانه باور کنید. اعتماد یعنی نا امید نشدن از او، صرفنظر از اینکه چه کاری انجام داده است. اعتماد یعنی از روی عجز و نا امیدی از او روی برنتافتدن، چرا که میدانید او به شما نیاز دارد و اعتماد دارد به اینکه همه چیز سر جای خودش قرار بگیرد.
-
تشویق، تشویق، تشویق
به فرزند خود به شکل یک گیاهی نگاه کنید که برنامه ریزی شده تا رشد کند و شکوفا شود. اگر متوجه شوید که این گیاه برگهای قهوه ای یا زرد دارد، با خود فکر میکنید شاید به نور یا آب یا کود بیشتری نیاز دارد. از آن گیاه انتقاد نمیکنید و برای بهتر رشد کردن سرش داد نمیکشید. بچهها هر روز دید تازهای نسبت به خود و دنیای اطرافشان پیدا میکنند و برای اینکه خود را به شکل فردی مفید که توانایی انجام کارهای خوب را دارند ببینند، به تشویق شما نیاز دارند. آنها باید مطمئن شوند که شما طرفشان هستید. اگر تنها چیزی که از دهانتان بیرون میآید انتقاد و سرکوفت و نصیحت باشد، حس خوبی نسبت به خودشان پیدا نخواهند کرد و شما را طرفدار خود نمیبینند. و اینگونه شما تنها اهرم و قدرت نفوذ خود را در رابطه با آنها از دست میدهید و آنها نیز چیزی که هر کودک به آن نیاز دارد را از دست میدهند: اینکه بدانند کسی وجود دارد که دنیای آنها را درک میکند.
-
به خاطر داشته باشید احترام دوطرفه است.
این امر خیلی واضح است. اما در رابطه با کودکان گاهی اوقات آن را فراموش میکنیم چرا که فکر میکنیم باید همیشه رئیس باشیم. شما میتوانید (و باید) محدودیتهایی را مقرر کنید، اما اگر این کار را با احترام و دلسوزی انجام دهید، کودک شما یاد میگیرد که هم با احترام با دیگران برخورد کند و هم انتظار برخورد محترمانه از دیگران داشته باشد.
-
رابطه موثر ، چیزی فراتر از تعاملهای روزمره نیست.
برای برقراری یک رابطه موثر با فرزندان خود نیازی نیست کار خاصی انجام دهید. خبر خوب (یا خبر بد) این است که هر تعاملی که با فرزند خود داریم بخشی از رابطه را شکل میدهد. خرید روزمره، مسافرت رفتن، حمام رفتن و سایر روتینهای روزمره که با فرزند خود انجام میدهیم همه و همه در شکلگیری یک رابطه موثر سهیم هستند. دلش نمیخواهد اسباببازی اش را با کسی شریک کند؟ یا از انجام تکالیف درسیاش طفره میرود؟ اینکه چطور این مسائل را مدیریت کنید یک آجر از فونداسیون رابطه دائمی شما را شکل میدهد.
به همین خاطر ارزش دارد که برای هر مسئله ای که تقریبا روزانه اتفاق میافتد و اعصاب شما را بههم میریزد، فکر کنید و ببینید که چطور میتوانید آن را به گونه دیگری مدیریت کنید. غر زدن و انتقاد کردن پایه های خوبی برای شکل گیری یک رابطه با کسی که دوستش دارید نیست. علاوه بر این، زندگی آنقدر کوتاه است که نخواهید همواره آن را در وضعیت عصبانیت و رنجش سپری کنید.
-
عادتهای ارتباطی از زمان کودکی شکل میگیرند.
آیا وقتی که درباره دوستان مهدکودکش پرگویی میکند به او گوش میدهید حتی اگر کارهای مهمتری داشته باشید؟ اگر اینطور است به احتمال زیاد وقتی 14 سالش شد درباره رابطهاش با جنس مخالف نیز با شما مشورت خواهد کرد.
وقتی مشغول آماده سازی شام و یا در حال تمیز کردن منزل هستید، گوش دادن و توجه کردن به او کمی سخت میشود. اما اگر به حرفهایش گوش ندهید، دو اتفاق میافتد. شما یک فرصت برای شناخت فرزند و درس دادن به او از دست میدهید، و او تصور که به حرفهایش گوش نمیدهید و با خود میگوید پس گفتن این حرفها چه فایده ای دارد.
-
برای داشتن رابطه موثر به دل نگیرید.
نوجوان شما درب اتاق خوابش را محکم میبندد. پسر ده سالهتان با شکایت میگوید “مامان اصلا نمیفهمی!”. فرزند چهار سالهتان فریاد میزند “بابا ازت بدم میاد!”. مهمترین نکته در اینجا این است: هیچ وقت به دل نگیرید. در واقع موضوع شما نیستید، آنها با خودشان مشکلی پیدا کردهاند. احساسات ضدونقیضی که دارند، مشکلی که در کنترل کردن رفتارشان دارند، توانایی اندک آنها در فهم و بیان احساساتشان، همه و همه در بروز این رفتارها سهیم هستند. به دل گرفتن این رفتارها بیشتر به شما ضربه میزند و کاری از شما سر میزند که همه ما وقتی ضربه میخوریم انجام میدهیم: یا قهر میکنیم، یا به آنها ضربه میزنیم، یا هردو. و این کار شرایط را بدتر میکند. اینکه در هر شرایطی که قرار داریم، به دل نگیریم یعنی اینکه:
- نفس عمیق بکشیم.
- به خودمان یادآوری کنیم که فرزندمان در واقع ما را دوست دارد اما در شرایط فعلی این احساس خود را سرکوب کرده است.
- به طور مداوم سعی کنیم صدای خود را پایین بیاوریم.
- خود را جای او بگذاریم و حساسیت و ناراحتیاش را درک کنیم.
- فکر کنیم که چطور میتوانیم به آرامی و کنترل شده پاسخ آنها را بدهیم و شرایط را آرام کنیم.
شما همچنان میتوانید محدودیتها و تنبیههایی در نظر بگیرید، اما باید این کار را در زمان آرام شدن شرایط انجام دهید. فرزند شما عمیقا سپاسگذار این رفتار شما خواهد بود حتی اگر در آن لحظه متوجه این قضیه نباشد.
البته به هیچ وجه نمیگوییم که اجازه دهید فرزندتان به شما بی احترامی کند. بلکه میگوییم وقتی در حال تنبیه کردن او هستید، واکنش شما، به جای عصبانیت برخاسته از عشق و علاقه باشد. و اگر در آن لحظه نمیتوانید احساس عشق خود را بروز دهید، مدتی صبر کنید.
-
از تنبیه مداوم خودداری کنید.
اگر فردی شما را اذیت، تهدید یا تحقیر کند چه احساسی راجع به او پیدا میکنید؟ فرزندان به راهنمایی ما نیاز دارند اما تنبیه مدام بچه ها رابطه ما با آنها را خراب میکند و باعث میشود رفتارهای ناشایستی از آنها سر بزند.
-
اجازه ندهید شکاف بین شما بیشتر شود.
اگر مشکلی بین شما وجود دارد، در صدد رفع مشکل بربیایید. وقتی فرزندتان مصمم است که شما را دور بزند، کنار کشیدن و عقب نشینی کردن دربرابر او همواره یک اشتباه بزرگ است. به هر مشکلی که بهوجود میآید عاقبت دو نتیجه بیشتر ندارد، یا شما را به هم نزدیکتر میکند، یا از هم دورتر میکند.
-
در دسترس باشید.
بچهها برنامه کاری دقیق و از پیش تعیین شدهای ندارند و اغلب موارد رفتارها و حرفهایشان حساب شده نیست. و اگر آنها را برای صحبت کردن تحت فشار قرار دهید بیش از پیش در لاک خود فرومیروند. اگر ثابت کردهاید که شنونده خوبی هستید، مطمئن باشید وقتی نیاز باشد با شما صحبت خواهند کرد. در مورد بچه های کوچکتر، در دسترس بودن شما وقتی به خانه میآیند، روشی مطمئن برای آگاه شدن از رویدادهای مهم آن روزشان است. در مورد بچه های بزرگتر نیز، اینکه حین انجام کارهای روزانه با آنها در یک اتاق باشید کافیاست تا فرصتی برای باز شدن سر صحبت پیش بیاید. اگر مشغول تهیه ناهار هستید و او در حال انجام تکالیف مدرسهاش است، و یا هر دوی شما در یک ماشین تنها هستید فرصت مناسبی برای شروع صحبت است.
اما مهمترین بخش در دسترس بودن، به وجود آوردن یک حالت ذهنی است. فرزند شما حضور احساسی شما را حس خواهد کرد. پدرومادرانی که با نوجوان خود ارتباط نزدیکی دارند اغلب میگویند وقتی فرزند نوجوان خود سیگنالهایی مبنی بر تمایل برای شروع صحبت از خود نشان میدهد، همه چیز را رها کرده و پای صحبت او مینشینند. این کار مخصوصا اگر در حال انجام وظایف و مسئولیتهای ضروری و مهمی هستید دشوار است. اما اگر بچهها حس کنند پدرومادرشان کارهای مهمتری نسبت به او دارند، برای تخلیه احساسی خود به افراد دیگری رجوع میکنند. و این یعنی یک شکست، چه برای پدرومادر و چه برای فرزند.
و همیشه بخاطر داشته باشید، شما بهترین رفیق فرزندتان هستید.
Responses