یکی از مهمترین مسائلی که میتواند در آینده فرزندان یک خانواده نقش مهمی داشته باشد، آزادی فرزندان در خانواده است که در افراد مختلف با توجه به نوع تربیت، محیط، تحصیلات و فرهنگ متفاوت بوده و دیدگاههای مختلفی نسبت به آن وجود دارد. یکی از اصول اساسی برای رشد افراد در جامعه آزاد است. اگر افراد مختلف این توانایی را نداشته باشند که به راحتی نظرات خود را بیان کنند یا از مطرح کردن فکرها و ایدههایشان ترس داشته باشند، نمیتوانند علایق خودشان را دنبال کرده و در نتیجه نمیتوانددی برای خود و جامعه فردی مفید باشند. در واقع برای شکوفا شدن استعدادها و تواناییهای بالقوه در یک فرد نیاز به آزادی خواهد بود. اولین خاستگاه آزادی در انسان در خانواده شکل میگیرد که عدم آگاهی از آن بین فرزندان و والدین تنشهایی را به وجود میآورد که با آگاهی از حد و حدود آن میتوان خانوادهای سالم داشت.
آزادی در محیط خانواده
آزادی درون خانواده با آزادیهای مدنی تفاوتهایی دارد. به طور کلی میتوان گفت آزادی درون خانواده به آزادیهایی گفته میشود که پدر و مادر خانواده که منبع اصلی قدرت هستند، برای سایر اعضای خانواده در نظر میگیرند و به نوعی حق انتخاب در زندگی در مورد مواردی به آنها میدهند. به عنوان مثال آزادی بیان، آزادی در مورد اظهار نظر درباره مسائل خانواده، حق پوشش و انتخاب نوع آن و … از جمله آزادیهایی است که بسته به شرایط خاصی در خانوادههای مختلف مشاهده میشود. در بسیاری از خانوادهها هم این آزادیها از فرزندان و اعضای خانواده سلب میشود و بر عکس در دادن این آزادیها به فرزندان افراط و زیادهروی رخ میدهد. در این دو حالت آسیبهای زیادی به خانواده و اعضای آن وارد میشود که ممکن است جبران ناپذیر باشند.
آزادی در خانوادهها برای هریک از اعضا متفاوت است. آزادی مردان در خانواده در حفظ سلامت آن خانواده بسیار اهمیت دارد. از دیرباز همیشه این نگرش وجود داشته است که قدرت در خانه متعلق به مردان (پدر) بوده و به همین خاطر به مردانی که در خانه این قدرت را نداشته و در اختیار همسر خود قرار میدادند به اصطلاح زن ذلیل گفته میشد که مایه تمسخر و شوخی باری دیگران بود. هر چند این نوع نگاه تا حدی از بین رفته است و برای مردان در خانواده نیز چارچوبهای برای آزادی تعریف شده است، اما با وجود همه این تغییرات پدر به عنوان ناخدای کشتی خانواده شناخته میشود که به همین دلیل آزادی او باید با آزادی فرزندان در خانواده تفاوت داشته باشد.
در مورد آزادی زنان در خانوادهها همواره موضوعات بحثبرانگیزی مطرح شده است که برای سالهای متمادی در جوامع مختلف حتی باعث ایجاد هرج و مرج نیز شده است. بسیاری از زنان در جوامع مختلف وجود دارند که به کمترین حقوق خود اگاهی ندارند و به همین دلیل همواره در زندگی سختیهای زیادی را متحمل شدهاند که خوشبختانه این وضعیت رو به بهبود بوده و امروزه زنان به خوبی از حقوق خود اگاهی دارند و از حق انتخاب در زندگی برخوردار شدهاند. با این حال زنان زیادی وجود دارند که همچنان مورد خشونت واقع میشوند و محدودیتهای زیادی را در خانواده خود متحمل میشوند. در خصوص ارتباط آزادی زنان با آزادی فرزندان در خانواده باید گفت که اگر مادر در خانواده قدرت حرف زدن و تصمیمگیری نداشته باشد، این امر از رشد مناسب و پیشرفت کودکان جلوگیری میکند.
آزادی فرزندان در خانواده
همانطور که گفته شده به آزادیهایی که پدر و مادر برای فرزندان خود در نظر میگیرند آزادی فرزندان گفته میشود که به عنوان مثال میتوان به حق پوشش (انتخاب نوع پوشش)، حق انتخاب در ازدواج و … اشاره کرد. اما چرا آزادی فرزندان در محیط خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است؟ علت این امر این است که لازمه رشد و موفقیت هر فردی در جامعه و اینکه بتوانید نقش خود را به طور مؤثر ایفا کند، رابطه مستقیمی با خانواده و تربیتی دارد که از بدو تولد در خانواده او شکل گرفته است. افرادی که در خانوادههایی با محدودیتهای شدید رشد و پروش یافتهاند به افزادی سرخورده، پرخاشگر، وابسته، بی هدف و بیانگیزه و … تبدیل میشوند.
نکته مهم و قابل ذکر این است که در صورت اعطای آزادی بیش از حد به فرزندان شاهد رشد و پرورش افرادی در جامعه هستیم که خالی از حس شفقت و همدلی بوده و دچار خودمحوری، خودشیفتگی و بسیاری از مشکلات و انحرافات دیگر در زندگی خود شدهاند. نکته دیگر در مورد آزادی فرزندان در خانواده این است که این آزادی برای دختران و پسران متفاوت است و در صورت عدم مدیریت صحیح اثرات سوء زیادی بر شخصیت هر یک از آنها دارد.
آزادی پسران در خانواده
از آنجا که پسران در آینده برای تشکیل زندگی به عنوان عنصر اصلی خانواده شناخته میشوند و باید بار مسئولیت زندگی را پذیرفته و به دوش بکشند تعیین حدود آزادی پسران از اهمیت ویژهای برخوردار است. دادن آزادی بیش از حد و افراطی به پسران باعث میشود که او در آینده به فردی تبدیل شود که مسئولیتپذیری نسبت به همسر و فرزندان خود نداشته باشند و یا حتی به روابط فرازناشویی و اعتیاد روی آورند. علت این احتمالات این است که پسر از همان دوران کودکی در یک چارچوب و الگوی تعیین شده آزادی نداشته است. از طرف دیگر اعمال محدودیت زیاد بر روی پسران در خانواده باعث میشود که در آینده به فردی بدون اعتماد به نفس تبدیل شود و نتواند از حق انتخاب در زندگی خود به بهترین نحو استفاده کرد و در مورد برهههای مختلف زندگی مانند کار، تحصیل و انتخاب همسر تصمیم مناسب اتخاذ کند.
آزادی دختران در خانواده
یکی از چالشهای استقلال فرزندان در ایران در مورد آزادیهای دختران است. از آنجایی که دختران نسبت به پسران حساستر هستند، باید مورد توجه ویژه والدین قرار بگیرند. به این معنی که دختران هم باید به اندازه پسران در حقوقی در خانه برخوردار باشند. اعمال محدودیت زیاد و کنترل بیش از حد دختران آنها را به افرادی عقدهای و سرشار از احساس کمبود تبدیل خواهد کرد. این دختران در آینده به شریک زندگی و مادرانی تبدیل میشوند که اعتماد به نفس نداشته و به همین دلیل برای جبران عقدههای خود در کودکی به فرزندان خود آزادی بیش از حد بدهند. برخی از خانوادهها تصور میکنند اعطای هرگونه آزادی به دخترشان نشانه روشنفکری است که باید گفت تعریف یک چارچوب مشخص برای آزادی دختران در خانواد باعث حفظ سلامت آن در تمامی زمینهها در جامعه میشود.
اهمیت احترام به آزادی فرزندان در خانواده
حق انتخاب در زندگی با به عبارتی داشتن حق انتخاب در عمل و فکر کردن مفهوم آزادی در محیط خانواده برای فرزندان است. به همین علت خانوادههایی که فرزندان خود را در محیطی پر از محدودیت و یا سرشار از آزادی بدون تعیین چارچوب قرار میدهند دیر یا زود با مشکلات عمیقی در ارتباط با فرزندان خود روبرو میشوند. گرایش به اعتیاد، انتخاب دوستان ناباب، بی مسئولیتی، پرخاشگری، افت تحصیلی و … از جمله مسائلی هستند که در این نوع از خانوادهها بروز خواهد کرد. به همین خاطر دادن آزادی در یک چارچوب تعیین شده و بر اساس نیازهای هر دوره سنی از فرزندان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که نتیجه اجرای دقیق و صحیح آن داشتن یک خانواده سالم خواهد بود که در آینده فرزندانی سالم و مفید را تحویل جامعه خواهد داد.
با ورود فرزندان به روزهای نوجوانی، حس داشتن حق انتخاب در زندگی به تدریج در فرزندان تقویت میشود و کم کم خواستههای آنها برای داشتن آزادی بیشتر و استقلال در زندگی بیشتر از گذشته میشود. با افزایش حس استقلال فرزندان در ایران کم کم نگرانی پدر و مادرها نیز بیشتر میشود و حس میکنند که برای کنترل این شرایط باید به والدینی تبدیل شوند که کنترلگر هستند تا به این شیوه بتوانند اوضاع بوجود آمده را مدیریت کنند. در نتیجه با اتخاذ این روند رفته رفته فاضله عاطفی والدین با فرزندان بیشتر شده و صمیمیت بین آنها کاسته میشود و والدینی که تصور میکردند با کنترلگری و سلب آزادیهای فرزندانن خود میتوانند آنها را از آسیب به دور کنند، شرایطی را ایجاد میکنند که باعث فراری شدن فرزندان از خانه میشود.
فرزندان در این سن به دنبال استقلال بیشتر هستند و میخواهند حق انتخاب در ازدواج، حق پوشش و سایر حق انتخابها را در زندگی بدست آورند و در این راه توجهی به حرفهای والدین خود نمیکنند که نتیجه آن بحث و دعوا بین والدین و فرزندان خواهد بود. والدینی که مدام نگران فرزندشان هستند و به بهانه این نگرانی آزادیهای آنها را سلب میکنند به ظاهر نشان میدهند که در خصوص عدم استقلال آنها در زندگی احساس ناراحتی دارند اما در حقیقت از اینکه فرزندانشان به آنها احساس وابستگی دارند احساس خوبی دارند و تصور میکنند که با اتخاذ این شیوه فرزندان خود را از آسیبهای احتمالی مصون نگه میدارند.
این نوع از والدین بر این باورند که فرزند خوب به این معناست که بی هیچ چون و چرایی نظرات آنها را بپذیرد و روی حرف آنها حرفی نزند. در حالی که این شیوه تربیتی نتیجهای جز تربیت یک بزرگسال که توانایی دفاع از خود را ندارد در پی نخواهد داشت. والدینی که با تدبیر و آگاهی از همان دوران کودکی در مسائل مختلف به فرزندان خود حق انتخاب میدهند و به آزادی فرزندان در خانواده اهمیت میدهند این امکان را فراهم میکنند که فرزندشان فردی مسئولیتپذیر به بار آید و در صورتی که اشتباهی از او سر بزند اشتباه خود را پذیرفته و در صدد جبران آن برآید.
انواع آزادی فرزندان در خانواده
خانوادهها از نظر نوع آزادی و حق انتخاب در زندگی که به فرزندان خود میدهند به سه دسته تقسیم میشوند:
•خانواده سختگیر: در این خانوادهها به احساسات فرزندان توجهی نمیشود؛ قوانین خانه به شکل سختگیرانهای وضع شده و اجرا میشوند؛ فرزندان دائماً توسط والدین کنترل میشوند؛ صحبتی بین والدین و فرزندان شکل نگرفته و در تصمیمات مشارکت نمیکنند؛ فرزندان این خانوادهها در آینده افرادی مطیع یا پرخاشگر و تهاجمی خواهند بود که قدرت تصمیمگیری ندارند.
خانواده توانا: قوانین خانواده بر اساس روحیات و احساسات فرزندان وضع میشود؛ والدین به رابطه خود با فرزندان اهمیت میدهند؛ هویت مستقل فرزندان توسط والدین پذیرفته میشود؛ فرزندان در این نوع خانواده به افرادی با آینده درخشان، موفق و مسئولیتپذیر تبدیل میشوند.
•خانواده سهلگیر: در این خانواده تفکر والدین این است که فرزندانشان بدون مخالفت بهتر تربیت میشوند؛ به اشتباهات فرزندان توجه نشده و به آنها گوشزد نمیشود؛ نسبت به اجرای قوانین و مقررات سختگیری ندارند؛ تنها در مواقعی که مشکلی بوجود میآید حضور دارند؛ فرزندان پرورش یافته در این خانوادهها افرادی بیمسئولیت و فاقد عزت نفس هستند.
حق انتخاب در زندگی یکی از خواستههایی است که هر فردی در زندگی خود دارد و دوست دارد بتواند به صورت مستقل در مورد فرایندهای مهم زندگی خود تصمیمگیری کند به عنوان مثال حق پوشش و حق انتخاب در ازدواج، شغل، محل زندگی و … داشته باشد. این احساسات در دوران نوجوانی به اوج خود میرسد و فرزندان روز به روز به دنبال استقلال بیشتر از خانواده خود هستند که اگر این احساسات در این برهه حساس از زندگی فرزندان به نحو احسن کنترل و مدیریت نشود میتواند آثار زیانباری در آینده آنها داشته باشد. در مورد آزادی فرزندان در خانواده باید به صورت کاملاً آگاهانه تصمیمگیری و مدیریت شود زیرا در صورت سختگیری زیاد و یا دادن آزادی بیش از حد و بدون چهارچوب نتایج بسیار ناخوشایندی در تربیت فرزندان حاصل خواهد شد
Responses